Web Analytics Made Easy - Statcounter

گفتگو با داور بین المللی فوتبال ایران به بخش دوم و پایانی خود رسیده است

تماشاگر بخش دوم و پایانی گفتگوی نوروزی طرفداری با امیر عرب براقی هستید. امیر عرب براقی در این بخش از توصیه مادرش برای وارد نشدن به فوتبال و واکنش مادرش به خط خوردن نامش از لیست بین المللی گفت.

از امیر عرب براقی پرسیدیم آیا به این خاطر که پدرش داور بوده نسبت به او گارد وجود دارد؟ او همچنین خاطراتی از نوروز با علیرضا فغانی گفت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همچنین خاطره ای از روزی گفت که یک گل را مردود کرده و یکی از داوران در گوشی واکنش جالبی به این مردود اعلام شدن گل داشته است.

بخش دوم و پایانی گفتگوی نوروزی با امیر عرب براقی را می بینید و می خوانید:

این مخالفت که سمت فوتبال نروید برای چه بود؟ چون حاشیه برای داور همیشه زیاد است. یعنی یک بازیکن حاشیه اش شاید با یک تیم دوتیم سروکار داشته باشد. داور دارد با دوتا تیم سوت می زند و یکخورده خود به خود حواشی درست می شود 

نه بخاطر حاشیه نبود. چون پدرم هم قضاوت میکرد، مادرم آن سختی ها را دیده بود واقعا پدرمان را نمی دیدیم. حضور پدرمان خیلی کم بود، چون در سفر و داوری بود و شرایط تورنمنت های قدیم هم بصورت دیگر بود. یکسری اتفاقات مثل خود من و همین خروج از لیست بین المللی برای پدرم هم رخ داد. مادرم چشمش ترسیده بود و میگفت تو که درس ات خوب است دکتر و مهندس شو. واقعا درسم هم خوب بود و این وسط فوتبال ذهن من را به آن سمت برد. این ترس را همیشه داشت و به من می گفت، پدرت رفت اینجوری شد تو نرو اذیت می شوی و اینگونه است. گفتم نه من می روم. تا آن سالی که این اتفاق برای من در لیست افتاد. آمد و روی شانه ام زد و گفت، نگفتم نرو، این داوری است تهش این است که دیدم خب راست میگوید. مثلا الان من جوابی ندارم ولی خب این را که گفت، از آن روز گفتم من می ایستم و حقم را از این آدم هایی که آینده و زندگی جوانان برایشان مهم نیست میگیرم. این آدم ها یک تصمیماتی می گیرند که بعد نمی دانند چه عواقبی می تواند برای یک جوان داشته باشد. نمیبینند که یک جوان چه چیزهایی را فدا کرده تا به این جایگاه برسد. خیلی راحت می آیند و می روند. حالا هم در مطبوعات می نشینند و برای خودشان دروغ می گویند. دروغ هم گفتنش کاری ندارد کسی نیست که بتواند پیگیری کند و ببیند که این آقا چرا دروغ میگوید، و چرا دارد حرفی می زند که از حقیقت به دور است. میگویم که خدا کند خدا از آنها راضی باشد، ما که راضی نیستیم.

وقتی این حق را گرفتید با آن آدم ها روبرو شدید؟ 

خب ناچاراً گاهی اوقات باید روبرو بشوید. ولی خیلی دوست ندارم با این آدم ها روبرو شوم، بالاخره میگویم ما یک جامعه هستیم. شما الان یک وب سایت دارید، یک سری جوان های با استعداد جمع شدید و دارید کار می کنید. خلق و خوی هم را می شناسید. اخلاق های هم را می دانید. ما هم در جامعه داوری همین است، خیلی ها را می شناسیم، از کار های خیلی ها خبر داریم. سعی می کنم آدم هایی را که دوست ندارم و ناراحتم می کنند خیلی با آنها روبرو نشوم. حتما آنها هم این را می خواهند. من هم همین را می خواهم، انشاالله که هیچوقت با هم روبرو نشویم.

برگردیم به دوران کودکی؛ ایام عید که بچه بودیم رفتن به عید دیدنی و تعطیلات همه ی اینها جذابیت آن دوران بود. برای عرب عراقی بیشترین جذابیت عید در کودکی چه بود ؟ 

آخه عیدهای قدیم زمان بچگی ما فرق داشت. البته حالا خیلی هم پیر نیستیم 30-31 سال خیلی نمی تواند پیر باشد. ولی باز نسبت به حالا خیلی فرق کرده است. قدیم ها عید که میشد انگار زندگی داشت عوض میشد. اصلا انگار یک زندگی جدید بود و وارد یک حالت جدید میشدیم. اولین جایی که می رفتیم خانه پدربزرگم بود.آنموقع او زنده بود. او 100 و 200 تومانی لای قرآن می گذاشت و یا 500 تومانی های بنفش رنگ بود که چقدر ما خوشحال می شدیم که به ما 500 تومانی داده است. واقعا رنگ و بوی عید یک چیز دیگر بود، و از آن بچگی لذت می بردیم. لباس نو و ما خیلی سفر می رفتیم. آنموقع پدرم یک پیکان داشت، و با آن همه جای ایران می رفتیم. و خیلی حالمان خوب بود. خیلی خوشحال بودیم که خانوادگی با این پیکان سفر می رویم و برایمان مهم نبود 14 ساعت باشد یا 15 ساعت! مهم حالمان بود که خوب بود. حال شاید سن ما بیشتر شده و غدغه و مشکلات همه چیز را عوض کرده است. بیشتر از این نمیدانم ولی قدیم ها حس می کنم خیلی حال و هوای بهتری بود. اصلا دید و بازدید همان خانواده ها را به جرأت می توانیم بگوییم که حداقل نصف شده است چه برسد به باقی چیزها. حال فقط عید نه، ما شاید اقوام و فامیل را دو ماه و سه ماه یکبار هم نبینیم.

یادتان هست که بهترین عیدی را از چه کسی گرفتید؟

بهترین هدیه دوران کودکی یا همین الان.

بهترین عیدی را می گویم.

بهترین عیدی را وقتی به خانه پدربزرگم می رفتیم میگرفتیم،. چون 500 و ۱۰۰۰ تومانی های نو بود که لای قرآن می گذاشتند. حالا یک چیز جالب هم اضافه کنم، اینکه پدربزرگم قبل از اینکه من بدنیا بیایم فوت کرد. ولی مادربزرگم خیلی ماها را دوست دارد و هنوز که هنوزه به ما عیدی می دهد. ولی مادر پدرم 18 سالم که تمام شد و فهمید دیگر به من عیدی نداد. گفت تو سربازی و دیگر عیدی بهت تعلق نمی گیرد. و هنوز هم عیدی نمی دهد نمی دانم چرا پسرها 18 سالشان که تمام میشود همه چیز قطع میشود.

هیچوقت سالی بوده که مثلا منظر عید نبوده باشی و یا مثلا یک کار ناتمام مانده باشد که بگویی کاش عید دیرتر بیاید یا اصلا عید که آمد حالا که چه و مثلا که چه که عید شده ؟

همین دوسالی که از لیست درآمدم. یعنی این دوسال نه عید را فهمیدم نه تعطیلی! خیلی برایم معمولی بود. دیگر چون یک اتفاقی به ناحق برایم افتاده بود برایم قابل قبول نبود. من نقصی نداشتم ولی این دوسال بدترین روزهای زندگی من بود. 

امیدوارم برای هیچ کس پیش نیاید و این حس الان مردم هم به دلیل مشکلات اقتصادی و مشکلات دیگر است. خب عید شد دیگر مثل 11 ماه دیگر چه فرقی دارد. امیدوارم پیش نیاد و مردم ایام عید خوبی را تا اینجا حداقل پشت سر گذاشته باشند.

ببینید واقعا اینهایی که می گویید هست اما ما علاوه بر اینها، چون زندگی حرفه ای را انتخاب کردیم، باید بخاطرش یک چیزایی را فدا کنیم. من از 15 -16 سالگی که دارم داوری می کنم، خیلی چیزها را فدا کردم که هم سن و سال هایم فدا نکردند. من روز مهمانی نمیرفتم و تمرین می کردم. روز عروسی نمیرفتم و تمرین می کردم. مسافرت نمی رفتم و تمرین می کردم شب ها تا 11-12 شب کلاس زبان می رفتم، اینها چیزی نیست. همه این کارها را برای خودم کردم ولی اینکه همه این سختی ها را بکشید و بعد یک نفر بیاید که از هیچی اطلاع ندارد و هیچی بلد نیست یکباره چنین کاری با زندگیت کند، این حس خوبی به آدم نمی دهد. الان 30 سالم است. ببین هم سن و سال های من چه تفریحاتی دارند و می توانند انجام دهند و من نمی توانم. خیلی از تفریحات را من استپ می کنم و نمی توانم بروم. اینها ایرادی  ندارد و از کارم لذت می برم ولی می گویم این دو سال من حس کردم همه کارهایی که کردم بیهوده بوده است. یعنی این حس را به من القا کردند که تلاش مهم نیست. حالا خداروشکر که آقای افشاریان آمد و رویکرد داوری عوض شد. یک خون تازه ای وارد شد و الان هم خداروشکر همه چی دارد خوب پیش می رود. 

پس امسال حال و هوای بهتری بوده نسبت به سال های دیگر .

البته امسال روزه می گیریک و این هم به نوع خودش جالب است، ماه رمضان با عید باید تاریخی باشد.

سخت نمی شود کار و روزه؟ 

کلا داوری سخت است و بخواهید آنطور فکر کنی زندگی هم سخت است. باید از بهانه هایت قوی تر باشید.

اولین نفری که برای سال تحویل به خانه ی شما می آید چه کسی است اولین نفری که عیدی می دهد و اولین نفری که عیدی می دهید؟

خواهرم اولین نفری بود که قبل از مهاجرت به استرالیا می آمد. همیشه بمحض اینکه سال تحویل شود، مهم نبود که چه ساعتی باشد خواهرم با بچه هایش و آقای فغانی می آمدند. مامان و بابای من هم نوه شان را بغل می گرفتند و به آنها عیدی میدادند و اصلا ما را نگاه هم نمی کردند. اولین نفر این 4 عزیز بودند که الان 4-5 سال است نیستند و کسی نیست که به آن عیدی بدهم. خودمم که از 18 سال به بعد عیدی خیلی نمی گیرم.

د رجامعه داوری دوست دارید چه کسی به شما عیدی بدهد؟ اصلا چنین رسمی هست که خداداد افشاریان بیاید و عیدی به داورها بدهد؟ البته از فدراسیون که انتظاری نمی رود، ولی چنین چیزی در جامعه داوری وجود دارد؟

فکر میکنم آقای افشاریان باید بدهد. اگر دادند دستشون درد نکند اگر هم ندادند باز هم دستشون درد نکند.

خود شما دوست دارید از چه کسی عیدی بگیرید؟ از اهالی فوتبال داورها را کنار بگذاریم و از فوتبالیست ها انتخاب کنید. مربی یا پیشکسوت هم میتواند باشد.

اگر بخواهم عیدی بگیرم دوست دارم از رئیس فدراسیون باشد. دوست دارم یک عیدی از اقای تاج بگیرم.

دهم فروردین بازی برگزار می شود و شما به احتمال زیاد یکی از داورها خواهید بود. بازیکن ها می توانند این توقع را داشته باشند که به آنها عیدی بدهید و سختگیری کمتری داشته باشید؟ 

خب عیدی ما به آنها همان کارت زرد و قرمز است

یک کم از این حال و هوا فاصله بگیریم. سقف هدف داوری عرب براقی در فوتبال کجاست؟ قضاوت در جام جهانی را می بینید؟

همیشه علیرضا فغانی حرف خوبی می زد. میگفت همیشه نظرت روی جام جهانی باشد و برای آن بجنگ و ببین به کجا می رسی. من همیشه در این چندسال آرزویم فینال جام جهانی است و همیشه می گفتند نمی شود ولی ما دیدیم تقریبا شد. من ایمان دارم اول که تا آن بالاسری نخواهد هیچ اتفاقی نمی افتد. بد و خوب آن خواست خداست. رد خور ندارد و آدم ها وسیله اند. اگر کسی به جایی رسیده، خدا خواسته و زحمات خودش هم بوده است. اگر هم باز نرسید حتما خدا آن ظرفیت را ندیده که به او نداده. من سقف و آرزوهام فینال جام جهانی است، می رویم جلو ببینیم به کجا می رسیم.

یک سوالی بدون تعارف میپرسم، این حس یعنی بین خبرنگاران برای خودم و همکاران هم وجود دارد، برای امیر عرب براقی یک گارد خاصی مخصوصا جامعه داوری وجود داشت. نمی دانم حس میکنم این گارد شاید بخاطر این است که شما فرزند حسین عرب براقی هستید. بخاطر این است یا دلیل این گارد که بعضی ها دارند چیست؟

ببینید کلا در داوری اینگونه است. یک نفر که یک مقدار رشد می کند، همه دنبال این هستند همه علیهش گارد بگیرند. همه انتظار دارند این آدم به حرف آنها باشد. شما نگاه کنید ببینید چه کسانی آمدند و کارشناس شده اند. رزومه اینها را دربیاورید. خیلی راحت دستشان را روی سینه می گذارند و می ایستند، بدون اینکه رزومه ای داشته باشند. بابت اختلاف های شخصی که با اشخاص دیگر دارند، می خواهند جور دیگر برخورد کنند. این گاردِ نه برای من بلکه برای همه داورها هست. برای من یک مقدار بیشتر است. بالاخره  من بخواهم یا نخواهم پدرم داور بوده. دلیل اینکه من داور شدم فقط پدرم بوده است. حضور علیرضا فغانی از نپر تجربی به من کمک زیادی کرده است. او تجربیات و آن منش و بزرگیش را در اختیار من قرار داده است. بله گارد هست خیلی هم دارند تلاش می کنند من بگویم، من می روم! هر چه بگویید من قوی تر می شوم و بیشتر می مانم. می گویم من در جنوب شهر بزرگ شدم بمراتب در زندگی شخصی ام سختی های بیشتری دیدم که بخواهم با این چیزها راحت خداحافظی کنم و بروم هر کسی هر چیزی می خواهد بگوید، من می مانم پرقدرت تر هم می مانم و به کارم هم ادامه می دهم.

اگر امروز بگویند می توانی یکی از مشکلات جامعه داوری را حل کنی آن مشکل کدام است. حالا اولین مشکلی که باید حل شود کلی مشکل ریز و درشت هست دیگر اولی و مهمترین کدام است که همین الان بتوانی و بخواهی حلش کنی؟

من فکر می کنم اگر بخواهم مشکلی را حل کنم، اول یک نظم و انضباطی به آن می دهم. مشخص باشد که چه کسی به بالا و چه کسانی پایین می روند و نمرات مشخص باشد. آن را اگر بتوانم یک روزی حلش کنم خوب می شود.

خب به سوالات پایانی رسیدیم، تا اینجا صحبت های شما خیلی صادقانه بود، حالا می خواهم دو سوال پایانی هم همینقدر صادقانه باشد. کسی بوده که نتوانید آن را ببخشید؟

مخصوصا الان که عید است خیلی ها ناراحتی و دلخوری را کنار می گذارند، اما کسی هست که نتوانید آن را ببخشید و بگویید این آدم کاری با من کرده که اصلا نمی توانم آن را ببخشم؟ 

مادرم همیشه به من می گوید که تو همه را به خدا واگذار کن، خودش جواب می دهد. ولی من آن مجموعه کمیته داوران که سال 2021 آن کار را با من کردند و عزیزانی که در دپارتمان و در کمیته داوران بودند تا روزی که هستم نه دوست دارم ببینمشان و نه می بخشم! خیلی هم رک و صریح می گویم و قطعاً حس آنها هم به من همین است. البته من در جایگاهی نیستم اما خدا آنها را ببخشد.

این گروه را کنار بگذاریم؛ فرد دیگری هست که مثلا قهر باشید و بخواهید با آن آشتی کنید ؟

نه من سعی می کنم خیلی حال خراب و بد را وارد زندگی ام نکنم. فرد خاصی نبوده، هر کسی هم که فکر کردم در زندگیم نیاز است از او عذرخواهی کنم، رفتم و عذرخواهی کردم و آن را نگه داشتم. آنهایی هم که عذرخواهی نمی کنم نباشند بهتره است.

پس کسی نیست که الان دلخور باشید و بخواهید زنگ بزنید به آن که در ایام عید رفع شود؟

نه کسی خاص نبوده است

خب به عنوان سوال پایانی؛ اگر خاطره ای، دیالوگ جذابی یا اتفاق خوبی در زمین بین شما و کمکتان یا بین شما و بازیکن فوتبال افتاده باشد، را برای ما بگویید.

والا دیالوگ من در ذهنم چیزی نمی آید. یعنی اصلا به آن سمت نمی روم که چیزی خارج از عرف در آن سیستم بگویم که تمرکزم را بهم بزنم. خیلی به آن سمت و سو نمی روم. بچه هایی هم که می رویم داخل زمین چه بزرگترها مثل ابوالفضلی و منصوری از ما بزرگتر و با سابقه ترند. ولی چرا یک صحنه در یک بازی در استادیوم آزادی بین استقلال و نساجی پیش آمد. یک گلی را من مردود کردم. هیچ کس ندیده بود و من خودم دیدم و گل را که مردود کردم. توپ رفت داخل دروازه، یکی داخل گوشی گفت یا حسین! گفتم کی بود، بعد هیچکس نمی گفت کیست. آخر بازی آمدیم همه گفتند چی شد؟ گفتند این صحنه بود و خداروشکر خوب هم دیدیم و گفتم حالا کی بود گفت یا حسین همه رفتند هیچکس نمی گفت که چه کسی بوده است. یک خاطره هم از آقای فغانی تعریف کنم. عید بود آقای فغانی تازه یک خانه ۶ طبقه خریده بود و خودش طبقه 5 بود. طبقه ۶ پشت بام بود، یک کولر خیلی بزرگ گرفته بود گفت بیا ببین این را چطور بالا ببریم. رفتم نگاه کردم گفتم این را نمی شود بالا برد. گفت نه می شود. گفتم بزاریم آسانسور گفت نه داخل آسانسور جا نمی شود، گفتم چکار کنیم؟ گفت بگیر زیرش رو می رویم. کولر هم سنگین بود. آقا ما کولر را گرفتیم توی راه پله و او پشت سرهم می گفت تو داور خوبی می شوی و ما هم جو می گرفتمان هی بیشتر فشار می دادیم. خلاصه فکر کنم ساعت یک بعد از ظهر رفتیم 4 بعدازظهر به بالا رسیدیم. این هم خاطره جالبی بود که عید برای ما پیش آمده بود 

حمید عرب براقی خیلی ممنون که اینجا حضور داشتید، بار دیگر سال نو را تبریک می گویم و سال خوبی را برایتان آرزومندم. من دیگر سوالی ندارم اگر سوالی دارید با مردم و فوتبالیست ها و همچنین آرزوی نوروزی هست می شنویم، این شما این دوربین طرفداری.

خیلی ممنون که در ایام عید من را بعنوان میهمان برنامه تان دعوت کردید. خیلی خوشحال شدم در خدمتتان بودم. حالا سال 1401 که خیلی اتفاق ها افتاد گذشت. داخل فوتبالمان از 1401 به 1402 می رویم و امیدوارم سال عوض می شود، رویکرد یک سری تیم ها و یک سری بازیکن ها هم عوض شود. اینکه ما فقط به هر قیمتی و ترفندی ببریم درست نیست و باید یک مقدار روی خودمان کار کنیم. و در کلام و رفتارمان صداقت داشته باشیم. اینکه ما همیشه بیاییم داور را سپر خودمان کنیم که مشخص نشود مثلا بازیکن از ۵ متری توپ را به اوت زده است. یک مقدار در سال جدید این رفتارها را کنار بگذاریم. آن مقدار پول حرفه ای که می دهیم حرفه ای هم رفتار کنیم. همچنین یک خواهشی دارم از رسانه ها عزیزانی که بعد از هر بازی یک سری افراد را بصورت کارشناس می آورند و ما خودمان می دانیم در داوری چه خبر است. آقایونِ محترمی که به اسم کارشناس می آیید خودتان یک نگاه به گذشته خودتان بکنید، ما از گذشته تان خبر داریم. الان کسی بیاید بیژن حیدری، پیام حیدری، وحید کاظمی و حسن اکرمی را کارشناسی و نقد کند، خودش باید در جایگاه اینها داوری کرده باشد. ما گذشته عزیزان را می دانیم که چه بازی سوت زده است. خودتان شأن خودتان را در سال جدید نگه دارید. این قضیه دیگر خیلی دارد لوث می شود، ما همه را دیدیم، بازی های عزیزان را دیدیم، تست هایی عزیزان می آمدند می دادند. یک روز سرما خورده بودند و یک روز گردنشان درد می کرد. یک مقدار آن وجهه خودشان را حفظ کنند. از اینکه بروی خودت را بچسبانی به شخصیتی که خودت را مطرح کنی، هیچ کسی اینطور بزرگ نمی شود.

همچنین ببینید:

امیر عرب براقی مقابل دوربین طرفداری: رمز موفقیم خروج از مدرسه بود؛ کاری کردم از مدرسه اخراجم کنند تا به فوتبال برسم! 

اخبار داغ

خط و نشان حسین طیبی برای بارسلونا اولین و آخرین تغییر موی خاویر زانتی به خاطر آرژانتین پنج گل در ۵ بازی؛ آیا آلمان مهره گمشده خود را پیدا کرده است؟ منچسترسیتی چگونه می تواند بایرن مونیخ را شکست دهد؟ (کارتون) کاپلو: به برلوسکونی گفتم رونالدو مناسب میلان نیست، فردا خریداری شد

منبع: طرفداری

کلیدواژه: امیر عرب براقی جامعه داوری اولین نفری آدم ها جام جهانی ایام عید یک مقدار یک سری چه کسی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۰۳۹۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برد حیاتی مشهدی‌ها در لیگ بسکتبال جوانان کشور

ایسنا/خراسان رضوی تیم بسکتبال فرش مشهد موفق شد نماینده سنندج را با شکست بدرقه کند.

در ادامه رقابت‌های لیگ برتر بسکتبال جوانان کشور و در مرحله یک‌چهارم نهایی، تیم فرش مشهد موفق شد ظهر امروز در دیداری خانگی، تیروژحیات سنندج را با نتیجه ۶۵ بر ۵۴ مغلوب کند. مشهدی‌ها با این برد ۴ امتیازی شدند و در رده سوم جدول گروه ۴ تیمی خود قرار گرفتند.

کاله تهران با ۶ امتیاز صدرنشین است، جم شهرکرد با ۵ امتیاز در رده دوم و تیروژ سنندج با ۳ امتیاز قعرنشین است.

فرش مشهد در دو دیدار قبلی خود، با نتایج ۶۸ بر ۷۹ مقابل کاله و ۷۶ بر ۷۱ مقابل جم شهرکرد شکست خورده‌ بود.

این مسابقات از ١٢ تا ١۴ اردیبهشت به میزبانی باشگاه فرش مشهد در سالن شادروان علی حمیدی برگزار شد و حالا تیم فرش باید برای رسیدن به جمع چهار تیم برتر مسابقات، به مصاف تیم دوم گروه دیگر، یعنی تیم مهرام تهران برود.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • امیر آراسته: جوانان درس مقاومت را از شهدا فرابگیرند
  • نرخ جمعیت در قزوین بحرانی است/ روند کاهشی در مرکز استان
  • نرخ جمعیت در قزوین بحرانی است / کاهش جمعیت در مرکز استان
  • صنایع‌دستی استان کردستان از دریچه دوربین + تصاویر
  • برد حیاتی مشهدی‌ها در لیگ بسکتبال جوانان کشور
  • عیدی: حیف شد 3 امتیاز از دستمان رفت
  • لحظه ترسناک انفجار و آتش‌سوزی یک مغازه مقابل لنز دوربین مداربسته! (فیلم)
  • ببینید | لحظه ترسناک انفجار و آتش‌سوزی یک مغازه مقابل لنز دوربین مداربسته!
  • طرفداری از استقلال به پشت‌بام خانه‌ها رسید (عکس)
  • عیدی علیه آبی‌ها در بازی سرنوشت‌ساز